بچه ها من دخترم یار کار مادرم

 

امروز اومدم مثلا محض خاطر یه بارم شده به مامی کمک کنم مث بچه آدم ! می خواست خلال سیب زمینی تفت بده گفتم مامی بسپرش به گیگیلی ! من نمیدونم چرا از هرچی چربیه بدم میاد وقتی دستام چرب باشه احساس میکنم یه قابلمه روغن ریختن رو کله امو نمیتونم نفس بکشم (ربط پنجه دست و کله و دماغ رو خودتون پیدا کنین ، به من چه اصن )  .. واسه همین دستکش یه بار مصرف کردم دستام ، که وقتی بخوام روغن بریزم توی ماهیتابه دستام چرب و چیلی نشه .. اومدم اجاقو روشن کنم هرچی کلیدشو زدم جرقه نمیزد ! یحتمل اینو هم بابا تعمیر کرده .. رفتم سراغ فندک اونم گازش خالی شده بود .. مجبور شدم با کبریت اجاقو روشن کنم دیگه حواسم نبود دستکش نایلونی دستمه کبریتو زدم بردم نزدیکه اجاق ، همینکه شعله هاش روشن شد آتیش خورد به انگشتام ، دستکشه آب شد بعد نایلونه روی سر انگشتام بهم دیگه چسبید تا اومدم از هم جداشون کنم سوراخ شد خلال ها رو ریختم توی ماهیتابه ییهو شیوا صدام زد مرجان بدو بدو بیا ببین این خانومه توی برنامه چی تنشه .. منم شعله رو کم کردم خلال ها نسوزه ، اومدم با خیال راااااحت پای تلویزیون لم دادم .. بعد از چند دقیقه مامان اومد توی سالن بهم گفت آفرین دخترم کارت تموم شد ؟ مونده بودم منظوره مامان چیه ، چی تموم شد ! ییهو یاد خلال ها افتادم اومدم برم توی آشپزخونه ، مامان گفت : کجا ؟ خلال ها خودشون خودشونو تفت دادن شما زحمت نکش ... اصن به من چه ! همش تقصیره این شیوای نامرد بود منو اغفال کرد دیگه

نتیجه اخلاقی : وقتی واسه مامانتون یه کاری انجام میدین بعد یکی صداتون میزنه ، گولشو نخورین شاید آقا گرگه باشه میخواد سرتونو گول بماله ! اول بگین دستاشو بهتون نشون بده

این ترانه از السید با آهنگ no face no name no number از گروه modern talking ساخته شده ! دلم می خواست اون یکی رو هم براتون بذارم ولی پیداش نکردم ! حالا ایشاا... که دارینش

                                                       

گوش کنین

ماه مشرقم من با تو عاشقم من تو تو تو با تو
رقص آتیشم شعله می کشم من تو تو تو با تو
آرزوی من با تو بودنه روز مرگ من بی تو بودنه
من عاشق تر از پیشم
دارم عاشق ترم می شم
با تو چون شقایق ها شراره ی آتیشم
من عاشق ترم از تو دیوونه ترم از تو
اگه مجنون مجنونی من مجنون ترم از تو
منو در بوسه غرقم کن نمی خوام عشق پنهونی
برقصیم زیر این بارون در این دریای طوفانی
من بی تو نمی رقصم من بی تو نمی خونم
نباشی در کنار من من زنده نمیمونم
عاشقت منم عاشقم تویی تو تو تو با تو
با تو هم قسم ای همه کسم تو تو تو با تو
آرزوی من با تو بودنه روز مرگ من بی تو بودنه
من عاشق تر از پیشم دارم عاشق ترم می شم
با تو چون شقایق ها شراره آتیشم
من عاشق ترم از تو دیوونه ترم از تو
اگه مجنون مجنونی من مجنون ترم از تو
منو در بوسه غرقم کن نمی خوام عشق پنهونی
برقصیم زیر این بارون در این دریای طوفانی
من بی تو نمی رقصم من بی تو نمی خونم
نباشی در کنار من من زنده نمیمونم

همه فن حریف

 


دلم خوش بود ۲۲ بهمن تعطیله ، تخت میگیرم میخوابم تلافیه همه بی خوابی ها رو در میارم ! ولی دیگه خبر نداشتم که بابا رسیدگی به همه کارای خونه رو گذاشته واسه همین روز !! کله صبح با صدای خفن وحشتناکی از خواب پریدم انگاری توی کارگاهه آهنگری خوابیده بودم غیژژژژژژژژژژژژژژژژژ دنگ دنگ دنگ ، پاشدم ببینم چه خبره ، دیدم بعععله بابا به سلامتی با درل افتاده به جون در سالن ، میگم بابا مثلا هممون خوابیده بودیما ! میگه : آره اتفاقا گفتم تا خوابین بیام به این کارا برسم !!  نه خداییش یه آن فکر کردم من هنوز خوابم و توی خواب راه میرم .. چند ساعت بعد صدای زنگ حمومو شنیدم مث اینکه یکی حموم بود و دستش چسبیده بود به زنگه حموم و دِفشار ! دیدم ایندفعه بابا میخواد زنگ حمومو درست کنه ! فچ کنم سیمهاشو اشتب بسته بود و زنگ خوردنش وارونه شده بود یعنی اگه دستتو میذاشتی رو زنگ صداش قطع میشد دستتو برمیداشتی یه ریز زنگ میخورد دیگه از اف اف درست کردنشو لباسشویی تعمیر کردنش نمیگم که افتضاحی بود ! لباس سفید و تمیز مینداختی توی لباسشویی ، کثیف و روغنی آماده تحویلت میداد .. واسه اف اف درست کردن هی گفت در بازکنو فشار بده هی گفت توی گوشیش حرف بزن ! دیگه عصر که خودمو جلوی آینه دیدم این شکلی شده بودم 


نتیجه اخلاقی : پس فردا هم جمعه است و باز یه روزه تعطیله دیگه ! ... خدایا هم اکنون ما را بکش



یه دوستی با اسم دای ...دی مرتب برام کامنت میذاره که من نمیدونم کیه یا چیه یا اصن توی جیب جا میشه یا نه (غشمولک) میخوام خدمتش عرض کنم همینطور که گفتم چون خودتو معرفی نکردی و گفته بودم اگه نگی کی هستی کامنتهاتو حذف میکنم , کامنتهاتو حذفیدم (نیشمولک) ضمنا گفته بودم که من هیچ بنی بشری رو به اسم فریبا نمیشناسم !! حالا چطور شد توی کامنتت گفته بودی خوشحالی از اینکه پیغامتو به فریبا خانوم دادم والا من توش موندم ((= یحتمل منو اشتب گرفتی با یک دخمله دیگه :دی ضمنا آقا جان من ترک نیستم (= حیف که مجبوری بری خودتو بکشی ! حروم میشی ایشاا... ((=

آهان یه چیز دیگه ! گفتی چندین اسم داری که یکیش هم مورچه ریزه اس ! خوشوقتم (((=
اگه باز هم کامنت بذاری دفعه بعد همه آی پی هاتو در معرض نمایش میذارم .. بالاخره یکی پیدا میشه که بشناسدت ؛) جناب دای ...دیه ریزه میزه ((=

این آهنگ رو به مناسبت روز ولنتاین تقدیم می کنم به شما دوستای گلم ! ببخشید که دیر شد ! داشتم دنبال لینکش میگشتم که براتون بذارم تا راحت گوش بدین که پیدا نکردم عوضش یه لینک پیدا کردم که بتونین دانلودش کنین .. متنش رو با سواد کم خودم ترجمه کردم ! اگه ایرادی داشت به بزرگواریه خودتون ببخشید ... قربون همتون برم

                                                

دانلود کنین

از کجا شروع کنم

به گفتن قصه عشق ، که چقدر میتونه والا باشه

قصه عشق شیرینی که بزرگتر از دریاست

حقیقت نمونه ای از عشق که اون به من هدیه کرد

از کجا شروع کنم

 

با اولین سلامش

به واژه پوچ هستی ام معنا داد

هرگز عشق دیگری ، زمان دیگر به سراغ من نمیاد

اون وارد زندگیم شد و زندگانی رو ساخت

اون قلبم رو مملو میکنه

 

اون قلبم رو از چیزهای استثنایی مملو میکنه

مملو از آهنگهای ملکوتی ، مملو از آرزوهای بکر

اون روحم رو سرشار از عشق میکنه

که هر کجا برم تنها نیستم

با همراهی با اون ، چه کسی میتونه تنها بمونه

دستهاش با منه ، همیشه هست

 

خیلی وقته که گذشته

آیا عشق میتونه با ساعات یک روز اندازه گیری بشه ؟

الان هیچ جوابی ندارم ولی همه اون چیزی که میتونم بگم اینه که

میدونم که به اون محتاج خواهم بود تا وقتی که ستاره ها در دوردست می درخشند

و تا وقتی که اون باشه ...