ماجراهای خانواده دِی


تیترو ببینین ! این کارتون رو یادتونه ؟ همون پسره که اسمش دَنی بود یه بابابزرگه پروفسور داشت دم به دقیقه آزمایش میکرد و یه چیزی منفجر میشد ! من عاشقه اون کارتون بودم ... حالا اوضاع خونوادگیه ما شده مثل اوضاع خونواده دِی ! لابد بابامم پلوفسوله .... این آرش و ماندانا و بچه هاشونم (پویا و تینا) خیلی جُکن به خدا ! ... پویا ۱۰ سالشه تینا ۴ سال ! دقیقا مثل موش و گربه ان و همیشه توی دعواهاشون پویا بازنده اس چون تینا به اسلحه معروف سرد و آبکی یعنی همون اشک مجهزه البت همراه با جیغ که خیلی هم گوشخراشه .. جالبه بعد از اشک ریختن یه راست میره توی اتاق خواب و با دستمال اشکهاشو پاک میکنه و فین میکنه ! حساب کنین این تینا خانوم روزی ۱۰ بار بیشتر گریه میکنه هر بار هم یه دونه دستمال کاغذی مصرف میکنه ! بخوایم میانگین بگیریم ، هر ۵ روز یه بار یه جعبه دستمال کاغذی بابت اشکهای تینا خانوم خانوما خالی میشه ... ماندانا میگه یه مدتیه وقتی آرش واسه بچه ها هله هوله میخره ،هی بهشون التماس میکنه به بابایی هم بدین اونا هم بهش نمیدن و الم شنگه به پا میشه ، واسه همین ماندانا به بچه ها یاد داده که توی همچین مواقعی اصلا گول باباشونو نخورن ! یه زمانی ماندانا بهم میگفت بعضی موقع ها آرش رو پیشی صدا میکنم ، الان خوب میفهمم چرا بهش پیشی میگفته ! لابد واسه ماندانا خوراکی میخریده ولی بعدش ازش میقاپیده ... آره آره ! واقعا ! یادم اومد .. یه بار آرش واسه منو ماندانا شکلات خرید .. تا اومدم پوستشو بازکردم یه گاز زد نصفشو ازم قاپید بدجنس !


نتیجه اخلاقی : حالا دره دیزی بازه ، حیای پیشی کو ؟ من خودم ربط اینو با پستم نفهمیدم در چیه !اسم پیشی اومد وسط یهو این ضرب المثل اومد تو ذهنم !


توی این پست میخوام ۲ تا بازی انجام بدم که دوستان دعوتم کردن ! ایشاا... فردا به پست اضاف میکنم !



* * *


پرنسس جنی ملوس و مهربون و محمد کشوری آقا و عزیز ، منو به بازی آرزوهای محال دعوت کردن ! باید آرزوهای دست نیافتنی خودمو گیگیلی رو براتون بشمرم .. توی اولین وبلاگم که همین تابستونه گذشته سقطش کردم یه پست نوشته بودم و آرزوهای زمان بچگیمو اسم برده بودم (همه پستهای گذشته منو به بازی تبدیل کردن ناقلاها ) حالا تا جایی که یادم باشه از اون نوشته های مرحوم شده هم کمک میگیرم :


۱- هوشولو که بودم از آمپول خیلی می ترسیدم (الانم می ترسم اجازه نمیدم دکی ها برام آمپول نسخه کنن ) یه روز داشتم فکر میکردم جای کی باشم بهتره ، که از شر آمپول هم خلاص بشم ! اول آرزو کردم کاش جای مامی بودم ولی یادم اومد که مامی میگفت وقتی منو به دنیا آورده بهش آمپول زدن ! بعدش آرزو کردم کاش آدم نبودم حیوون بودم ! ولی اینم ییهو توی تلویزیون دیدم دکی ها دارن به یه گوسفندی آمپول میزنن ! آخرش به این نتیجه رسیدم که کاش خوده آمپول بودم .. یکی از آرزوهام این بود که آمپول باشم تا دیگه دردم نگیره


۲- کوچیک که بودم خیال میکردم وقتی میمیرم حتما خدا رو میتونم ببینم ، حتی اون زمانی که راهنمایی بودم همین فکرو میکردم ! یادمه همیشه مخ مامی رو تریت میکردم خدا چه شکلیه ! تا اینکه یه روز توی مدرسه معلم بینشمون آب پاکی رو دست منو گیگیلی ریخت خاک تو سرش


۳- کارتون مارکوپولو رو خیلی دوست داشتم چون همیشه در حال سفر بود ! منم که از بچگی عاشق مسافرت بودم همیشه آرزو میکردم کاش مارکوپولو بودم دور دنیا رو میگشتم .. هنوزم آرزو دارم


۴-دلم میخواد پاپی دار و ندارشو بفروشه همه کلهم بریم سوییس یا سوئد یا ایتالیا ! یعنی میشه آیا ؟ میشه ؟


۵- شنیده بودم بعضی حیوونا هم به بهشت میرن ! از اونجایی که میونه حیوونا ، اسب و پیشی رو فقط دوست دارم آرزو میکنم اسب ها و پیشی ها هم به بهشت برن مخصوصا از اون پیشی های سفیده پشمالوئه ملوس


* * *


دکی جون ایرمان گل و گلاب هم منو به بازی مشاعره دعوتیده ، کلمه کلیدیش هم زمستان هست ! من این شعر و همچنین لینک آهنگشو انتخاب کردم واسه شرکت توی این بازی ! همینطور این آهنگ رو تقدیم به دکی جون ایرمان میکنم :


گوش کنین


یه روز غروب تو کوچه ها بارون میومد
چیک چیک صدای گریه ناودون میومد
بارون دونه دونه از هر سو روون بود
مرغ خسته اون شب کنج آشیون بود


هنوز اون روز فراموشم نمیشه
که با دست قشنگت روی شیشه
کشیدی عکس قلبی و نوشتی
واسه امروز و فردا و همیشه

یک روز رفتی، همون روز زمستون
تنها موندم ، نشستم زیر بارون
مثل خورشید که تو ابرا بمیره
رفتی تا باز دلم از غم بگیره

هنوز اون روز فراموشم نمیشه
که با دست قشنگت روی شیشه
کشیدی عکس قلبی و نوشتی
واسه امروز و فردا و همیشه


هیششششکی رو به بازی دعوت نمیکنم ها ! ...... هر کی دلش میخواد ، بازی کنه و حتما به منو گیگیلی هم خبرشو بده ! اگه خبر نداد ، میدمش به دایناسوره گیگیلی تیکه تیکه اش کنه


جناب تازه وارد و نی نی هاش به هر دو بازی دعوت هستن !

نظرات 58 + ارسال نظر
سعید چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:08 ق.ظ http://sabahlar.wordpress.com/

آخیییییییییش اول
نگو که این سلاح گریه خانمها خیلی کارساز و خانمان بر اندازه!

ای شیطون :-پی

تازه کجاشو دیدی ((= توی زندگی زناشویی بیشتر کارسازه :دی

پدرخوانده چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:12 ق.ظ http://www.damadam.blogsky.com

سلام
این کامنت جنبه آموزشی و اطلاع رسانی دارد، با احترام به خانم مرجان

شما بدلیل، عدم رعایت اخلاق کامنتینگی و ارائه ی پاره ای از توضیحات به دادگاه احضار می شوید.
شما بدلیل، تهدید یک انسان به قتل ( رجوع شود به سطر آخر جوابیه کامنت قبلم در پست قبل در بلاگ خودتان ) با نیت قبلی در لیست سیاه تروریستها و افراد خطرناک برای جامعه قرار می گیرید.
حالا دیدید به چه سادگی می شود، اتهام وارد کرد، حالا جامعه علیه شما موضع می گیرد، شما با تهدید یک فرد به مرگ، جامعه را بر علیه خود شوراندید، جامعه از این موضوع و حضور شما احساس خطر می کند و به دلایلی محکوم می شود. فقط با یک تهدید به مرگ، شما بالقوه بودن خود را در این امر به اثبات رساندید.
حالا با همه این اوصاف، فکر نمی کنید، تا حدودی بکاریا حق داشت. بکاریا به فکر چنین مواردی مثل شما بود.
در روانشناسی حقوق کیفری نباید، با عجله داوری کرد، شما نباید زود قضاوت کنید، در جامعه شناسی شعاری وجود دارد که : " افراد یک اجتماع باید تا جای ممکن در روابط با یکدیگر، داوری در مورد هم را به عقب بیاندازند".
امیدوارم همیشه مثل مطالب پست هایتان شاد باشید.موفق باشید. با احترام

سلام آقای پدر :))))
اَی وووووووو :دی

همش تخخخخخخخصیره گیگیلیه ! تازشم من که روت اسلحه نکشیدم که ! با چاقو هم تهدیدت نکردم ! شاید اگه میخواستم بکشمت خفه ات میکردم (((=

الفراررررررررررررر

ببین اون بکاریای گور به گور شده چطور متهممون کرد ! ایشاا.. بره به جهنم (غشمولک)

قربونت برم :)))

نیلوفر چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:38 ق.ظ http://nilouyee.blogfa.com/

سلام مرجان جونم
خوبی جیگر ؟؟
این کارتونه رو اصلا یادم نمی یاد !! فکر کنم به سن و سال من نمی خوره و گرنه من خوره ی کارتون و برنامه کودک بودم تازه همین الانشم می شینم با داداشم سی دی های کارتون نگاه می کنم
جای من اون وسط خالی بوده که همه ی شکلاته رو گاز بزنم تا هیچی برات نمونه

سلام دکی جون نیلو خانومی :))
قربونت برم ایشاا...

منم با پویا و تینا کارتون میبینم ((= برنامه کودکم میبینم مخصوصا برنامه زینگول و برنامه فیتیله ((=

ای دکیه شیکمو :دیییییی

منصور چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:40 ق.ظ http://raeesi.wordpress.com

سلام دوست من.

واقعاً خونواده به این باحالی هم وجود داره؟ من که حض کردم واقعاً چقدر باحاله آدم توی همچین محیطی باشه! منفجر میشه از خنده

سلام آقا منصور :)))

:دیییییییییی خنده والا چه عرض کنم روده بر میشی از دیوونه بازیهامون (((=

باحالی از خودته دوست گلم :))) قربونت

ژ یگولو چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:09 ق.ظ

سلاممممممممممممممممممممممممممممممممم خانوم خانوما..

خوبی؟؟

گیگیلی بدجنس حالش چطوره؟؟

چه خبرا؟؟ خوش میگذره؟؟

این تینا خانومم دقیقا عینهو ابجی خانوم ما تشریف دارن..بدجنس الکی یه جیغایی میکشه ها که هر نه یی رو اره میکنه با جیغ . گریه هاش...

اصلندشم بچه هم بچه های قدیم مث خودمون..مگه نه؟؟

دلم واست تنگولیده بود عزیز...

مواظب خودت باش گلم..فعلا...

سلام ژی ژی جون :))
مرسی ... پیدات نبود فکر کردم مردی :دییییی

گیگیلی هم خوبه ! باقلواش تموم شده :-پی

دخملا چون سنگدل نیستن زیاد گریه میکنن (نیشمولک)

راستش منم زیاد گریه میکردم ((= کدوم قدیم ؟ :دی

واقعا ؟ :->

مرسی ... تو هم :)

پت چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:20 ق.ظ http://chocoholic.persianblog.ir

حالا اینکه خوبه! خواهرم وقتی بچه بودیم وقتی تنها میشدیم یهو داد میزد که منو نزن! موهامو نکش.... بعد مامانم فکر میکرد دارم اذیتش میکنم!.... حالا منم که کاری به کارش نداشتم همینطوری نگاه میکردم!

((= عجب بدجنسی بوده خواهرت (غشمولک)
پت تو از همون قدیما همه جریاناته زندگیت خنده دار بوده مثل همین موردی که الان تعریف کردی ((=

از اولش فیلم بودی :دییییییی

قربونت برم

احمد چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:17 ق.ظ http://www.jarchy.wordpress.com

سلام
اسلحه سرد آبکی که سلاح همیشه همراه دختر هاست از زمانی که بدنیا میان تا 18سالو چند ماهگی باها شونه ، ولی من خیلی از این جور بچه ها خوشم میاد من یه خواهر زاده دارم که آتیشی می سوزونه که نگو ولی خوب لذت بخشه شیطو نیهای که می کنه.

سلام عزیز :))

تو بگو از زمان تولد تا مرگ ((=
گفتی بچه شیطون ، یاده بابی افتادم :-پی این بابی از پویا و تینا کوچیکتره ولی دماری از روزگار این دو تا و بقیه در میاره که نگو ((= منم بچه های شیطون رو خیلی دوست دارم :))

من چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:23 ب.ظ http://www.sarv.blogsky.com

مرسی بالاخره لینکیدی بگو ما هم بازی

خواهش میشود :))))

آخ خوب شد گفتی :دییییی برم دعوت کنم بچه ها رو

سروش چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:36 ب.ظ http://lack.blogsky.com

سلام
من از ۸ سالگی به خودباوری رسیدم دیگه کارتون نگاه نکردم

ولی عجب پست قاطی پاتیی بود

سلام سروشی
((= تو دیگه از هممون کته کله تری (غشمولک)

ها بوخودا :دییییی

تازه‌وارد چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:06 ب.ظ http://tazevared.blogsky.com

هه ! من بچه که بودم پویاشون بودم :)

داداش کوچیکترم حدودا سه سال از من بچه‌تر بود خیلی هم شر !

همیشه قضیه از شرارت اون شروع می‌شد بعد اون کتک می‌خورد بعد همون گریه می‌شد ! آخرشم خودش تو بغل بابا مامان بود منم تو انباری ! که چرا بچه فسقلی رو کتکش زدی !!

خوب حقش بود دیگه ! می‌خواست الکی برام شکلک در نیاره !!!!

یادش بخیر ! اونوقتا دایناسورا هنوز منقرض نشده بودن ! :)

((= باز تو اومدی تز دادی ؟آقایی :دییی قربونت

قربونه بچه های شررر برم من :دییی

آخی ! از بچگی معلوم بوده مظلومی وقتی بزرگ میشی متاهل میشی ((=

منم میگم حقش بوده به انباری رفتنش میارزیده :دییییییی

((= تو همون گومبا خان نیستی ؟ دوست دایناسوره گیگیلی رو میگما (غششششششششششمولک)

سپیده چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:51 ب.ظ http://gomshodegan.blogsky.com

عجب!!
راستی بالاخره ما نفهمیدیم سرگذشت اون نظر مفقود تو چی شد!
من که میگم کار لجباز مهربونه!!

عجب به جمالت :)))

حالا بیخیخی آبجی دکی ! :))

خودمم حدس میزدم زیر سر خوده شُمپِتِش باشه ((=

قربونت برم (بوس)

گیلاس چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:26 ب.ظ

دیزی سنگی منظورت بود؟؟؟
بذار رو اجاق عصر با خانوم بچه ها خدمت میرسیم!

نه هنوز نترکیده ! بذار خوب خیس بخوره بعد با هم میخوریمش ((=

کشش رو چرا پوکوندی ؟ (غششششششششمولک)

کاوه گیلانی (لابدان) چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:22 ب.ظ http://labdan.wordpress.com

درود
دکتر دیتون را درست یادم نیست ولی بالتازار رو یادمه
این گیگلی هم عجب داستانی داره ( کودک درون من هم اسمش رستمه)
راستی از چه دستمال کاغذی استفاده می کنین ؟! دلم به حال اطرافیانت میسوزه که مغزشون رو فکر کنم اساسی میرزی تو فرغون، هر چند اصولا دختر ها به غیر از گریه کردن یه بند حرف زدن هم خوببلدن( البته هر هزار تا دختر دو نفر کم حرف پیدا می شن) راستی اگه می شد برای اعضای خانواده هم یک پروفایل بسازی خیلی خوب میشه !
نمی دونم چرا هر دفع میام اینجا مطالبت رو می خونم از همون اول خنده ام میگیره تا آخر!
شاد باشی مرجان زبله و به گیگیلی هم سلام برسون!

سلام کاوه جون :))
بالتازار بال .. بالتازار بال ... بالتازار بالتازار بالتازااااااااااااااااااااار :-پی اینم من خیلی دوست داشتم ... یه برنامه عروسکی هم میذاشت که اسمه عروسکه نخودی بود با مامان بزرگش زندگی میکرد ! اینم خیلی دوست داشتم :))

به رستم میگی بیاد با گیگیلی دوست بشه ؟ :دی

غر زدنو یادت رفت بگی ((= گریه ، ور ، غر ! اینا از هنرهای دخملاست (سووووووووووت)

قربونت برم :)
مرسیییییییییییییییییییییییی

پلنگ صورتی چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:55 ب.ظ http://pinkpan.wordpress.com

کلا رابطۀ من با گربه جماعت خیلی خوبه مث خودم سفله و بی حیا هستن و در ضمن ملوس!
+ این دخترا رو هم باید حالشونو گرفت تا تقی به توقی می خوره مث چی می زنن زیر گریه همیشه هم به خاطر این نمایش آبکیشون پیروز می شن و خون به جگر پسرای بدبخت می کنن
+ اون کارتونو ندیدم ولی چه کارتونی بهتر از خودم؟
+ مطلبی دربارۀ رابطۀ ایران و اسلام نوشتم که دعوت می کنم مطالعه کنی:
http://pinkpan.wordpress.com/2008/04/16/a-1/

خب معلوم که باید با پیشی ها خوب باشی چون از خونواده خودتن پلنگی :دیییییی

پسرای بدبخت ؟ بدبخت ؟ ها ؟ ها ؟ ها ؟ ها ؟

پلنگی دیگه وقتش رسیده بکشمت ! پوستت لازمه ((=
:دییییییی

میام حتما :) امروز زیاد فرصت نکردم به بچه ها سر بزنم

امید چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:49 ب.ظ http://p30cracker.blogfa.com

ممنون از اینکه به وبلاگ من سر میزنی

قربونت برم :)

یَک عَدَد شهروند چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:00 ب.ظ

این برا پست قبلی هست
http://alldaytimes.pochta.ru/flashcard%2Fwoman+drivers_01.pps
.
.
.
اَه...اَه...، گند بازیو در آوردین شماها
هی زِرت زِرت به یه بازی ...به یه بازی
اَه...
...اَه

دانلودش کردم ولی برام باز نشد :(( پاور پوئنت ارور داد :((

شهروند داری غر میزنیا ! اَه اَه اَه اَه اولا بهتر بودی ((=

عادل چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:05 ب.ظ http://marine79.blogsky.com

مرجان سلام.

مرجان بگمونم قاط زدی.نزدی؟؟؟؟اون کارتونه خانواده دکتر ارنست بود.دکتر دیتون تو کارتون مهاجران بود.که داشتن سفر میکردن.اون کارتونی رو که پدر بزرگه آزمایش می کرد یادمه.اولشم وقتی کارتونه شروع میشد یه ماشین آتش نشانی میومد وسط و .....
ولی اسمشو یادم نیست.

فقط محض اطلاع گفتم شاید دارم اشتباه می کنم ......نه بابا درست می گم خودشه.

بگمونم تموم آرزوهات دست یافتنی باشه جز آمپوله.


سلام ملوان :))

اینجور که تو میگی انگاری قاط زدم :| آره راست میگی دکتر دیتون مال کارتون مهاجران بود .. اون کارتونی که من میگم اسمش ماجراهای خانواده دِی بود ! تیترو درستش میکنم :دی

مرسی که گفتی :)))))))))))))

دقیقا :دی

ونوس چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:52 ب.ظ

سلام گلی
چطوری؟تو خونهء ما اگه هله هوله بیاد همه به هم التماس میکنن بخورش به جون خودم تا حالا ندیدم تا ته یه هله هولرو خورده باشیم.با اینکه هممونم تپلیم.ولی اصلا نمیخوریم.به این میگن تفاوت.حال میکنی با این مامان متفاوت؟

سلام مام جونی :)))

قربونت ... خونه ما که کاملا برعکسه ! هله هوله بیاد وسط ، منو شیوا و آرش و پویا و تینا و بابی میپریم به هم ((=

گیلاس پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:16 ق.ظ

اتفاقا منم همشه دوست داشتم ای کیو سان باشم!
و بالاخره به آرزوم رسیدم!!!
همه میگن خیلی شبیهیم! آره؟؟؟
مارکو جون بیا یه قرار بذاریم ملاقات کنیم همدیگرو!
اومدی ژاپن خبرم کن!
( ای کیو چین بود یا ژاپن؟؟؟)

یعنی کچلی ؟ ((=

ایکیو جاپونی بود درسته :-پی صبر کن اول برم کانادا پیش توماس (((=

تازه وارد پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:49 ق.ظ http://tazevared.blogsky.com

ما نفهمیدیم !
آخرش سه تا بازی کردی یا یکی ؟
یا یه بازیو سه بار کردی ؟

یکی بود حواسش پرت شده بود می‌گفت من نمی‌دونم ساعت یازده با یه نفر قرار دارم یا ساعت یک با یازده نفر !!!

تو هم هی شلوغش کن هی از آب گلالود ماهی بگیر هی سبزی پلو ماهی درست کن هی بشین تنها تنها بخور . مارم دعوت نکن !!!

انصافه ؟

چیو ؟ :دی
سه بازی رو یه بار انجام دادم ((=

((= غششششششششششششمولک

باشه دعوتت میکنم آقایی :)))

سعید پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:16 ق.ظ http://sabahlar.wordpress.com/

1. آمپول بودن ریسک داره، با شانسی که من دارم، از من برای آمپول زدن به یه پیرمرد پشم آلوی 120 ساله استفاده می شد!
2. من بچه خر خون بودم! از معلم دینی از علم زیاد یه سوال احکام پرسیدم که سرخ شد، من فقط معنی یه کلمه رو پرسیدم هاااا
3. منم سفر رو دوس دارم، با خانواده بیشتر می چسبه.
4. این کشورهایی که گفتی خوبن اما ارزش دار و ندار فروختن ندارن!
5. من از پیشی بدم می آد، چون بچه که بودم جوجه هامو می خورد!!

۱- ای بلا :-> پسرا اینجا هم تو چه فکرایی هستن به خدا ((=

۲- غششششششششششششششششمولک

۳- من بس که عاشق سفرم تنهایی هم حاضرم برم ولی واقعا با خونواده بیشتر میچسبه :))

۴- این حرفت به گوش پاپی برسه من قطعا ناکام از دنیا میرم :(

۵- هَه ! اینو ! من بچه بودم خودم با دست خودم جوجه هامو خفه میکردم ((= یعنی مامی میگه :دی اونوخ تو واسه همین از پیشی بدت میاد ؟ من عاشق پیشی ام البته اگه جوجه هامو پیشی میخورد خیلی گریه میکردم :((((

پلنگ صورتی پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:05 ق.ظ http://pinkpan.wordpress.com

بنده در اینجا به کاوه گیلانی و کودک درونش (رستم) یک درود گرم شاهنامه ای می فرستم.
مرجان جون یه پیشنهاد جیگرم: وقتی یه مطلبی می نویسی دیگه هی فرت و فرت مطالب جدید بهش اضافه نکن تو مطالب مجزا بنویس که بعد من هی انگشت به دهون نمونم که این چه جوری زیاد شد!
در رابطه با فروش دار و ندار و رفتن به سوئیس و اینا هم باید عرض کنم که همین شما دخترا هستین که مردای بدبخت بیچاره رو به روز سیاه می نشونین... اینم شاهدش آ آ آ آ!

* قابل توجه کاوه و رستمش :دی

ها بوگو :دیییی ... همیشه این شکلی نیست گاهی پیش میاد .. گاهی یه پینوشت اضاف میشه ... معمولا آهنگ اضاف میشه ... ولی خب توی صفحه وبلاگم همیشه دو تا پست مشاهده میشه که اونایی که عقب افتادن بتونن پست قبلی رو هم بخونن :)) ولی خب چشم ! پیشنهادت رو میدیم به مجلس شورای گیگیلی و دوستاش ببینیم رای میاره یا نه :دییی

:| (سوووووووت)

دردونه پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:58 ب.ظ http://ghesseyehoboot.persianblog.ir

خوشکل بود ! خندیدیم ! مثل وبلاگ مهتابی بهمون خوش گذشت ! مرجان جونم میخواستم یه چیزی بگم ! ناراحت نشو خب؟ من...... من دلم واسه شهرام واسه مهران واسه خان داداش تنگ شده ! حیف !

خوشکلی از خودته :))) ... :دییییییی ....

چی ؟ :دی

((= حالا چرا من ناراحت بشم ؟ :دی

دل واسه منو گیگیلی تنگ نمیشه ؟ :(((

عبداله پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:26 ب.ظ http://damdami2.blogsky.com

.

عبدالههههههههههههههههههههههههههه لوس :(

مجید پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:30 ب.ظ http://saddard2.persianblog.ir

می گم چقدر ما باهم تفاهم داریم !! هرچی که من بدم می آد یه زن داشته باشه کل یوم داری !!!!!

دکی جون ؟ مجید دلبندم ؟ کل یوم اشتباهه ! کلهم درسته ((=

نیشمولک

majik جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:53 ق.ظ http://ta-azadi.blogspot.com

َسلام، به به ، به به! که من چقد دیزی دوس دارم
این دیزیه که درش بازه کجاست؟
:دی

سلام عزیز :))

مگه پیشی هستی ؟ :دی

تازه وارد جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:18 ق.ظ http://tazevared.blogsky.com

دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ ما هرچی گشتیم دوتا بازی بیشتر ندیدیم . شاید یه پشت مشتی قایم شده اون یکیش :)

به آرزوهای محال و یه مشاعره .

مشاعره رو که در خدمتت زدم تو رگ .

برا آرزوهای محال هم در خدمتیم .

به وقتش صدات می‌کنم بیای سیاحت کنی!

ولی ناقلا اون یکی بازیت چیه که ما ندیدیم؟ نکنه باحالتره قایمش کردی واسه خودت ؟

((= راست میگیا دو تا بازیه ! یکیش دوبار دعوت شدم (غشمولک) تازه میفهمم چقده حواسپرتمو خبر نداشتم ((=

:)

خدا نکشتت ! همش دو تا بازی بود ((=

تازه وارد جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:21 ق.ظ http://tazevared.blogsky.com

راستی یه چی دیگه!!

منکه اعتراض به دعوت نشدن داشتم مربوط به سبزی‌پلوماهی بود شیکمو!!!

درمورد بازی آرزوها همیشه علاقمند بودم اما تا حالا روش فکر نکردم .

بذار فکر کنم ببینم می‌تونم چن‌تا آرزوی چاق پیدا کنم؟

ها :دی

تو هم فهمیدی من شیکموام دیگه لو رفتم ((=

بازی کردی خبرم کنیا ! :)))

لیلا جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:45 ق.ظ

جیگر خرموشیم برم ایشاا... (بوس و قلب)

محمد جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:39 ب.ظ http://keshvary.wordpress.com

متفاوت ترین و گیگیلی ترین آرزوهایی بود که دیدم خیلی جالب بود . آمپول ؟ منم ازش میترسم کاشکی منم آمپول بودم :دی . ایشالا ایتالیا هم با هم محشور شیم . گربه ها هم که بهشتین دیگه :دی . دستت درد نکنه شرکت کردی . شعر مشاعره هم خیلی عالی بود ...

مرسیییییییییی :دی ... نمیخواد شما پسرا آمپول باشین اصلا ! :دی منظورتون یه چیز دیگه اس از آمپول شدن نه اینکه دیگه دردتون نگیره ((=

قربونه پیشی ها بشم :)))

خواهش میشود :)))

دوست پاییزی جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:09 ب.ظ

سلام
یعنی واقعا فکر میکنی الان ۳ تا بازی انجام دادی؟؟؟؟


تو که قبلا همینا رو هم بازی کرده بودی...

سلام دوست جون :)

ها :دی یعنی نه ((= در واقع سه نفر به دوتا بازی دعوتم کردن منم فکر کردم 2 نفر به سه تا بازی دعوتم کردن (غشمولک)

کی من ؟ نههههههههههه :|

گیلاس جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:48 ب.ظ

مرجانی میشه به یه بازی دعوتت کنم که هنوز خودم هم بازی نکردمش؟؟؟
توی سرمه ولی حسبازی کردنو نوشتنشو ندارم!

حالا بگو چه بازیی هست خوشم بیاد بازی میکنم :دی خودت ساختیش ؟ :دی

[ بدون نام ] جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:02 ب.ظ

ببخشید که این روزها نمی رسم زیاد بهت سر بزنم ولی حتما جبران می کنم.
راستی اقلیما هستم

از کی تا حالا با ادب شدی ؟ :دییییییییی

مونیکا جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:59 ب.ظ http://alma7.blogfa.com

آقا تو سنت خیلی بالاست من این کارتون یادم نیس
این گیگیلی هم تریلی داره هم دایناسور؟بابا ایول
اصولا پیشی ها دزد نیستن بلکه خودشیرینن من خیلی باشون حال نمی کنم شرمنده چون عین آقایون بی صفت و بی وفا و بی حیا هستن صفت بی دار دیگه جا نموند؟؟

((= مونی هوشولو

تازه میخواد تمساح هم بخره ! از اینا واسه اجرای نخخخخشه های قتلش استفاده میکنه :دییییی

من که پیشی خیلی دوست دارم مخخصوصا وقتی خودشونو لوس میکنن که بهشون غذا بدی .. کوشولو بودم بابا برام ساندویچ خریده بود با ماندانا رفتیم توی حیاط ییهو یه پیشی اومد کنارمون هی میو میو میکرد منم هی یه تیکه از ساندویچمو بهش دادم هی پیشیه میو میو کرد آخرش همشو خورد خاک تو سرش منم زدم زیر گریه که گشنمه ((=

بی تربیت رو از قلم انداختی ((= نوار خروس زری پیرن پری گوش دادی ؟ روباهه همش میگه پیشیه زشت بی حیا (غشمولک)

پلنگ صورتی جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:46 ب.ظ http://pinkpan.wordpress.com

لبیک گفتیم و مطلبی تازه مرقوم فرمودیم.

اومدم خوندم :))))))))))))

ایرمان شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:18 ق.ظ

مرسی گیگیلی ولی آهنگتو نتئنستم گوش بدم!!!شاید چون هنوز خط سرعت بالا ندارم

جدی میگی ؟ :( چرا ؟
حیف شد ... میگردم لینک دانلودشو پیدا میکنم برات میفرستم :))

امید شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:02 ق.ظ http://p30cracker.blogfa.com

سلام مرجان خانم من نمی دونم اونا رو چطوری باید دانلود کرد در ساخت اونا از فن آوری فلش استفاده شده

سلام امید جان :))

چه حیف :( بلد نیستی ؟ :(

معصومه شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:04 ب.ظ http://kindglance.blogfa.com

شما رو لینک کردم یه سری بزنین

مرسییییییییی :) خدمت میرسم

دمدمی شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:24 ب.ظ http://daam.blogsky.com/

در گذشته پیشی ها را پیش از اینها می کشتند!

بمیرم واسه پیشی هااا :(

سلی شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:24 ب.ظ

سلام مرجان!
چه جالب !
خوندم ولی اصن حوصله ندارم بنویسم چیزی..
بای

سلام سلی خانومی خوشکله :)))
:دی

قربونت :-****

ندا شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:35 ب.ظ

اجازه ما بیاییم تو؟؟
خوب هر چی بد و بیرا بگی حقمه
یه وقت فکر نکنی نخوندم ها خوندم ولی نظر ندادم حالا بگم چرا؟؟؟؟؟؟
نه خوب ولش کن . خلاصه ببخشید دیگه
دوستون داریم
بازی های جالبیه و نوشته های تو جالب تر
مخصوصا این قضیه آمپولت
چه دنیایی داشتیم و چه زود گذشت
وقتی میگم کاش میشد برگشت عقب میگی بعد یه مدت دوست داری تند تر بری جلو . ولی فکر نمیکنم هیچ دنیایی ناب تر و قشنگتر از دنیای بچه ها باشه
ــــــــــ
راستی مرجان یه یادگاری کوچولو
سفـــــــــــــــر ابتدای رویاست..
آغازش از تــــو تا مــــــــــــن
چطوره؟؟؟

نه صبر کن اول ورودی رو پرداخت کن بعد :دی

خواهش میشود .... :)
منو گیگیلی هم (بوسسسسسسسسسس)

ها بوخودا :دی
دنیای بچگی که پر از قشنگیه حتی اون گریه هاش :) ولی خب چه میشه کرد به عق برگشتن هم آرزوی محاله

به به ! من که عاشق سفرم عالی بود برام :)

فداتت

بارباپاپا شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:35 ب.ظ http://baarbaapaapaa.persianblog.ir

سلام
این قضیه آمپول بودن منو یاد دوران دبیرستان انداختیه پسره تو اتوبوس به یه دختره گفت کاش من کلاسور بودم تا تو انقدر سفت بغلم میکردیدختره هم جواب بدی بهش داد راجع به روش داغون کردن کلاسورشآخه اینم شد آرزو؟حالا آمپول میشی دیگه اگه به زنت نگفتم

سلام باربایی :)

((= خوب جوابشو داده تا دیگه پسره از این غلطا نکنه :دییییییی ... آرزو از این عجیب سراغ داری ؟ نه والا سراغ داری ؟ داری ؟ نداری دیگه

زنم ؟ ((=

مجید شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:22 ب.ظ http://saddard2.persianblog.ir

زمستون سرده خانم ها هم که حساسسسسسسسسسس !!!!!! سرمامی خورن !! یه ایمیل از طرفت برام اومد که یه پیام خصوصی بود و البته از این سایتهای عجیب و غریب که نتونستم بازش کنم اگه با من کاری داری آی دی من اَد کن majid1982ar تو یاهو مسنجر راحت ترم

ها :)))

غششششششششششششمولک میدونی این ایمیل چی بود ؟ :دی همش زیر سر این ممدیه .. یه سایت فیلم پیدا کرده واسه عضو شدنش بعد منو دعوت کرده .. وقتی دعوتنومه رو باز کردم عضوش شدمو اونوخ خودش همه ادلیستمو آورد جلو روم و گفت هرکی رو دوست داری دعوت کن منم به سلامتی همه ادلیستمو دعوت کردم ((= البته دو سه نفرو فاکتور گرفتم ؛)

قربونت .. موضوع ایمیل فقط همین بود اگه تیترش زده پیام خصوصی همش گول زنکه ((=

فداتت دکی جون با معرفت :)

mychamber شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:56 ب.ظ

بله...

مبارکههههههههههههههه ((=

گیلاس یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:55 ق.ظ http://monzo.blogsky.com

مرجانی بی معرفت ایشالا گیگیلی بره زیره تریلیییییییی
خب بیا اینجا رو آپ کن دیگه!
خسته شدم از بس این تکرار مکررات رو خوندم
دلم میخواد سر به تنت نباشه!!!
ولی کلا خیلی بی معرفتی!!! نگو نگفتیا!!!
حدس بزن چرا دارم اینو میگم!!!


گیگیلی فدات بشه!!

طفلی گیگیلی ! همه دوسش دارنا ! فقط توئه بی تربیت نفرینش میکنی :(

همین الان آپ شد :دی

چرا نداره ! خب حتما بی معرفت هستم دیگه ((=

خدا نکنه :|

منا یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:12 ق.ظ http://www.man-o-del.blogfa.com

سلام خانم کجایی کم پیدایی

واااااااااااااا ! حالا خوبه مرتب برات کامنت میذارما :-پی

سعید هدایتی یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:04 ب.ظ http://www.eliapesar.persianblog.ir

من کلا پام مصدومه نمیتونم بازی کنم

پس بیا روی گچ پات یادگاری بنویسیم ((=

PetersenDEE32 شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:49 ق.ظ http://www.bestfinance-blog.com

Do you recognize that it's high time to receive the <a href="http://bestfinance-blog.com/topics/business-loans">business loans</a>, which would make your dreams come true.

:|

customized research paper دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:48 ق.ظ http://www.bestwritingservice.com

Teachers have very negative statement about plagiarized papers. Thence, be very wary when buy term paper written well, just because you don't want to be accused in plagiarism.

i don't know why you told me about plagiarized papers or being accused in plagiarism ! but , you'd better warn who has been writing literary texts , not me with these daily reports of my lif ! ok ? (:

buy essays چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:29 ب.ظ http://www.supremeessays.com

You want order custom written essay or buy custom essay papers about this topic, opting for the term paper writing service.

برو بابا توام (:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد