کات، بریم از اول
زنهای توی فیلمها و سریالهای ایرونی، علاوه بر نامزد یا شوهر خودشون یک شوهر زاپاس و بهتر از شوهر خودشونم دارن، ینی یکی همون نزدیکی ها زندگی میکنه که به محض به دَرَک واصل شدن شوهرشون، اون زاپاسه میاد میگیردشون :دی مثلا سریال "تنهایی لیلا"! شوهر لیلا مرده، بعد یکی به اسم لطیف که هم جسمش سالم تره هم خوش هیکل تره آماده واسه خدمت رسانی وایساده اگه آخر نگرفتش سریال "در پناه تو" هم همینطور بودو خیلی های دیگه... نکته بسیار جالب تری که بدون استثنا توی همه محصولات سینمایی و تلویزیونی  ایران مشاهده میشه، فیلسوف بودن و با وجدان و عارف و مهربون و اهل فلسفه بودن مجرما و خلافکاراست ینی با حرفاشون شخصیت اصلی داستان رو قِششششششنگ هدایتش میکنن به راه راست !!!  آخرشم جرم و خلافشو منطقی نمایش میدن، چیزی که عملا توی دنیای واقعی یک نمونه اشم وجود نداره. دیگه از همه جالب تر اینکه همه ی شخصیتهای یک فیلم ایرونی،  حرفهای فلسفی عرفانی انسانیه یک خلافکار رو تحسین میکنن و بهش بها میدن، والا خنده داره ! توی واقعیت حرف یک عالِم رو که همه هم قبولش دارن زمین میندازن چه برسه به سروده های یک مجرم !! و موضوع مشترک همه فیلمهای ایران اینه که تمامی کاراکترها اهل دلن!!!! عمیقا مفهوم عشق و زندگی رو درک کردن و همیشه امید دارن، هیچکدومشون افسرده نمیشن ، همیشه یک رفیقی که تنها زندگی میکنه توی دست و بالشون هست یه رفیقی که یا دکتره یا وکیله یا روانشناس ، که هم مشکلات اینچنینیشونو حل میکنه، و هم اینکه تا شخصیتهای داستان از خانواده قهر میکنن به این  یاور تنها پناه میبرن و اکثر مواقع این دوست قدیمیِ تنها، رو به طبیعت آورده و توی غار زندگی میکنه :| ممکنه این دوست تنها، یه پسری که شهید شده هم داشته باشه یا پسری که ولش کرده رفته آمریکا :دی دیگه دیگه، نازاها سریع بچه دار میشن بیمارا همه از خدا شفا میگیرن و بالاخره ثانیه به ثانیه فرت و فرت براشون معجزه رخ میده