تجارت خرکی

 

امروز یکی از آقایونه همکار رفت بنگاه واسه یه معامله ، قرار بود یه زمینی رو بفروشه خب ؟ این معامله رو هم یکی از آشناهاش یه ذغه بالا یه ذغه پایین جوش بده بغه ، جوش داد ! بابا چرا گیج میزنی ؟! اون ضرب المثل شیرین فارسی رو به لهجه فرانسوی براتون نوشتم .. داشتم میگفتم حالا این آشنای بی چشم و رو که نه دلاله نه بنگاه داره ، قبل از اینکه خریدار رو معرفی کنه ، صاف صاف تو چِشِه این همکارمون نگاه میکنه و میگه : چقد بهم مزد میدی تا معامله رو تموم کنم ؟  این بدبختم که مجبور بوده بره پای این معامله ، یعنی منظورم اینه که این معامله باید سر میگرفت وگرنه پولش یه جایی گیر بود و از دست میرفت ، ناچارن یه مبلغی رو بهش پیشنهاد کرده !

فهمیدین چی شد ؟ فقط و فقط واسه اینکه معامله انجام بشه ! یعنی در واقع با رضایت اون پولو بهش نمیده که ! این ظلم نیست ؟ ... به هر کی هم میگم میگه این عُرفه ! میگن یه سری آدما توی بازار هستن که وقتی توی معامله ای وساطت میکنن یه پولی رو به عنوان حق الزحمه میگیرن ! من موندم این پولا چطور خوردن داره ؟ اصلا حلاله ؟ یکی مثل این آقا که اصلا راضی نیست این پول رو بده ! یعنی اگه بهش نمیگفتن این پولو بابت حق الزحمه باید بده ، اصلا نمیداد ، حالا اون طرف که این حق الزحمه رو میگیره نون حلال میاره توی سفره اش آیا ؟ آخه طرف بنگاه دار نیست اصن .. کوفتش بشه ! حرومش بشه !  پولی رو که میگیره ایشاا... ازش بدزدن یا گم کنه .. از صبح تا حالا دارم حرص میخورم حرص میخورم حرص میخورم .. یکی نیست بگه آخه به من چه !

نتیجه اخلاقی : فرض کنین با یه بشری که با سواده دعواتون شد و بازم فرررض که شما مقصر بودین ! بعد اون باسواده عصبانی بشه و برگرده بهتون فحش های رکیک بده و الفاظی که مربوط به اعضای تناسلی بشه بکار ببره و یه ریز تکرار کنه ! چه حسی بهتون دست میده ؟ اصلا نظرتون در مورد این بشر چیه ؟ آیا با فرض اینکه حق با اون بشره ، باز هم بهش حق میدین که چنین برخورد زشتی رو از خودش نشون بده ؟ یا نظرتون اینه که هر بد و بیراهی بگه رو میشه یه جورایی نشنیده گرفت ولی به زبون آوردنه اون فحشها و حرفهای زشت در شان چنین بشری نیست ؟ تازه  توجه کنین که کاملا حق با اون بشر باشه ، همش یه فرض بود !!! و جالب تر اینکه تصور کنین این بشر توی فحش دادن هاش به یکی دیگه هم فحش بده و شما و اون یکی دیگه رو در یک ردیف قرار بده و به هر دوی شما توهین کنه ولی در کمال ناباوری ببینین که مثل سگ دنبال اون یکی راه افتاده و ... بو میکشه ! (غشمولک) اصلا از این به بعد در مورد این بشر چه فکرایی خواهید کرد ؟ در مورد شعورش ، معرفتش ، فرهنگش ، تربیتش ...من یکی که فقط توی تضاد سواد و فحاشیش موندم ! اصلا احتمال میدم ، احتمال نه ! مطمئنم که این بشر یه بیمار روانی باشه و از یه ناراحتی روحی که نمیدونم چیه رنج میبره ! یه جایی سرکوب شده ، یه جایی زدن تو سرش و حالا به این شکل عقده اش سر باز کرده !!! 

                                                      

گوش کنین

خانم گل آی خانم گل برام سخته تحمل
قدمهات روی چشمام بیا به اینور پل
از این گوشه دنیا تا اون گوشه دنیا
چشام بسته برات پل خانم گل آی خانم گل
از اون روز که جدایی من رو به گریه انداخت
برات بارون چشمام پل رنگین کمون ساخت
خانم گل آی خانم گل برام سخته تحمل
قدمهات روی چشمام بیا به اینور پل
به یادت که می افتم می لرزه دل و دستم
هزار داد میزنم داد هنوز عاشقت هستم
یه روز تو باغ پائیز تو رو تکیده دیدم
زدی ریشه تو قلبم تو رو به جون خریدم
من از خرابه دل برات گلخونه ساختم
بهارو با تو دیدم به بوی تو شناختم
خانم گل آی خانم گل برام سخته تحمل
قدمهات روی چشمام بیا به اینور پل
بهار وقتی بهاره که بوی تو رو داره
وگر نه مثل هرسال خزون انتظاره
دلم امیدواره اگر چه گله داره
که برگردی دوباره روزا رو می شماره
میدونم که تو امروز پشیمون تری از من
بیا که دیره فردا واسه به هم رسیدن
خانم گل آی خانم گل برام سخته تحمل
قدمهات روی چشمام بیا به اینور پل
از این گوشه دنیا تا اون گوشه دنیا
چشام بسته برات پل خانم گل آی خانم گل

خواننده : ابی