حرفای مردونه :دی

خب . و اما موضوعه مورد بحث امروز ما :

 

هیچ دقت کردین وقتی مردا دور هم جمع میشن صحبتاشون معمولا سر چیه ؟ هیچی .. ممممم خب منظورم اینه که سر همه چی ! هر کدومشون فکر میکنه یه پا پولوفسوله و صاحب نظر .. یعنی اگه چششون به یه مورچه هم بیافته ، اووووووووووو انقده تز میدن و فرضیه صادر میکنن ، آخرشم اونی که شاه مخشونه ، میگه اصن میدونی چیه جون داداش ؟ کی چی میدونه شاید مثلا یه روزی دانشمندا اثبات کنن که همین مورچه انرژی ات..می از خودش ساتع میکنه  ! جالبه همه هم حرفشو تایید میکنن و سر تکون میدن و میگن چیششششششش راست میگه ها ! ......... ......... بعد ییهو فرض کن ماشین آقا پلیسه از توی خیابون رد میشه و توی همون بلند گو خوشکله اش (که منو گیگیلی خیلی دوس داریم یه بارم که شده توش داد بزنیم : پراید مشکی حرکت کن ، سمند نقره ای بزن کنار ) بوق میزنه و میگه : موتور سیکلت برو جلو تندتر برو بپر بالا بپر پایین غیغاژ بده تندتر بازم تندتر ! والا ! این پلیسه تا خودشو قاطی میکنه ترافیک بیشتر میشه و راننده ها دست پاچه میشن ! به خداااااااااا .. خب حالا زرتی یکی از همون آقایون تز میده : به جان خودم یکی همین چهارراه لازمه پلیس همیشه نظارت کنه یکی هم اون چهارراه بالاییه ! یکی دیگه میگه : آره دااااشه من ! ولی خدا وکیلی کی توی این خراب شده به وظیفه اش عمل میکنه که اینا دومیش باشن ! آغا جان توی آآآآآآآم..ری..کا !!! .... همین موقع اس که یکی از سوپر بغل دستیشون میاد بیرون و فرض کنین برنج و گوشت و از اینا خریده ، باز یکی از این رجال در میاد میگه : عجب قیمت برنج و گوشت رفته بالا لامصب ! اون یکی میگه : من نمیدونم مردم از کجا میارن که باربار خرید میکنن ما که توی دو تا تخم مرغشم موندیم .. سومیه میگه : مگه با همین سگ دو زدنا آدم به جایی هم میرسه ؟ جون داداش اینایی که بغل بغل میخرن و میبرن شک نکن که ریگی توی کفششونه و از یه جایی میدزدن ! میگن توی امارات ........ باز ییهو یه نوجوونی رد میشه و داره با موبایلش ورمیره ! یکیشون میگه : دیگه موبایلم شده مثل نقل و نبات ! شده بازیچه چیشششششش . اون یکی میگه : بیا ببین سر این بازیچه چه دکون دستکی راه انداختن ! ایندفعه بی مخشون برمیگرده میگه : اَهههههه پسر کلیپ خفاشه شبو دیدی ؟  شاه مخه میگه نه ! مگه فیلمشو گرفتن ؟ بی مخه میگه : به جان خودم دقیقه اولشو که ببینی فکر میکنی ساختگیه ولی هی جلوتر که میره خفن تر میشه مخصوصا همون قسمتی که خفاشه میخواد زنه رو خفه کنه و زنه داد میکشه ! اون یکی میگه : ای وَل ! اگه داری برام بلوتوس کن !  بی مخه میگه : من ندارم ولی گیر بیارم میفرستم برات ... اون یکی میگه : چطور زنه رو خفه میکنه ؟ بی مخه میگه : به اون جاهاش نمیرسه فکر کنم پلیس سر میرسه و یهو کات میده بعد زنه برمیگرده جلو دوربین شکلک درمیاره ......... ......... شاه مخه میگه : بفرما ! باز بگین بازیچه ! اگه همین بازیچه توی دستگیریه خفاش شبه دخلی نداشته باشه شاهرگمو میزنم به مولا .......

 

نتیجه اخلاقی ۱ : هی آقا ! نه همون وسطیه ! نه نه ! کنار دستت ! آهان با شمام ! شمایی که توی این جمع پولوفوسولها نشستی ! کار و زندگی نداری ؟ چیزیو فراموش نکردی ؟ نه ؟ خب بعد اگه دیرت شد و نونوایی و سوپری تعطیل شد و خریدای خانومو انجام ندادی و موقعی که رسیدی خونه دیدی خانوم عصبانی و نگرانه و شما برگشتی گفتی که پنچر کردی و دست تنها بودی و خانوم با ماهی تابه زد توی سرتون و گفت خر خودتی ، نگی زن بلاست و چقده غُر میزنه !!! خر چییییییی ؟ آباریکلا ! خودتی

 

نتیجه اخلاقی ۲ :

 

نتیجه اخلاقی ۳ : مامااااااااااااااااان اینا میخوان منو بزنن