اعتماد به نفس

 یه سه چار هفته ای میشه که سرما خوردم هنوزم خوب نشدم به قول شیوا سرنوشتم با گله خوکها رقم خورده نامرد بهم میگه خوکانزا ((= فرت و فرتم عطسه میزنم و هی فینم میاد همه جورش ! آبکی کش دار تو یه هفته ۷ تا جعبه دستمال کاغذی خالی کردم هر وقتم تموم میشه از تو اتاقه مامی پاپی کش میرم ببین آخه باید سعی کنم اعتماد به نفسم بره بالا ((=  

میگم این سریال شمس العماره رو کی زیاد میبینه دستش بالا میخوام بهش احسنت بگم با این انتخابش !! چیش آخه اینم شد چیز که میبینی ! همون چیز ((= مخصوصا از اون پلانایی خوشم میاد که این دختره شریفی نیا بازی میکنه ! نیست خیلی لوس نیست و حضورش توی این سریال بیخود نیست و واقعا توی کاره طنز ماهره از این لحاظ منظورمه  (: حاضرم سیبیلمو گرو بذارم که به خاطر پارتی بازی با باباش آوردنش این تو ! چون توی تیتراژ آخرش مینویسه با تشکر از شریفی نیا اینا ! من نمیدونم اگه قسمتای مربوط به این دختره اصلا وجود نداشت به کجای اصل سریال لطمه میخورد !! ایششششششش 

 

اگه بعضی حروفا رو تکراری گذاشتم توی متن تقصیر از ال سی دیمه شصت من خاک روش نشسته تصویر رو به وضوح مشاهده نمیکنم واسه محکم کاری گذاشتم ((= 

 

نتیجه اخلاقی :

باورم نمیشه :دی

 

یکی از روزای ماه رمضون بر میگردم به شیوا میگم این سریال روزای حسرت چه ساعتی میذاره ؟ یهو اون تینای زبون دراز از ته سالن داد میزنه میگه همون موقع که بابام میره دستشویی ((=  حالا بهش نخندین گناه داره بچه که سواد نداره   

 

میگم این سریاله میذاره که مربوط به زمان نهضت جنگله همون که یه زن و شوهر تاجیک توش بازی میکنن همون که پسره اسمش بیژنه عاشقه لیلیه حالا بزرگ شده دختر تیمسار عاشقش شده خب ؟ همون که پارسا پیروزفر نقش بیژن رو بازی میکنه ها ! همون که مرده تاجیکیه رو گرفتن بردنش زندان شکنجه اش میکردن ! همون که از رشت فرار کردن اومدن تهران که در امان باشن خب ؟ ولی یکی این تاجیکیه رو لو داد ! همون سریاله که من خیلی دوست دارما ؟ حالا میخوام بگم که چرا آرایش این دخترا رو انقده مسخره درست کردن ؟ لباشون بیرنگه مثله میت میمونن ! ................. باورم نمیشه یعنی من به این دقیقی این سریال رو میبینم اما هنوز اسمشو نمیدونم ! باورم نمیشه یعنی من کل سریال رو براتون تعریف کردم که فقط بگم آرایشه این دخترا چقده مسخره اس ((= 

 

نتیجه اخلاقی : .....................................