-
خاطره خانوم
سهشنبه 6 اسفندماه سال 1387 21:00
فروغ بانوی ملوس منو به بازی دعوت کرده و اینه که شیرین ترین خاطره ملی و شخصیمو طی سی سال گذشته بگم خاطره ملی : برد تیم ملی ایران در بازی ایران - استرالیا و صعود به جام جهانی ! هیچوقت یادم نمیره که اون روز منو سعید سر کانالهای تلویزیونی دعوای سختی داشتیم من میخواستم سریال ببینم اون میخواست فوتبال ببینه اون یکی تلویزیون...
-
سرگرمیهای گیگیلی
پنجشنبه 1 اسفندماه سال 1387 20:49
من اومدم الان میدونم و مطمئنم که همتون از اومدنه من بسی خوشحالید و اینجوری دارین ازم استقبال می کنین .......... خب ممممممممممممم ................ ............... تازه منم از دیدنه شما خوشالم !! خوشحال نه ها ! خوشال این پلنگی جون منو به یه بازی دعوت کرده ! عجیب این بود برام که قبل از دعوت پلنگی خودم توی این فکر بودم که...
-
نتیجه تحقیقات گیگیلی
شنبه 28 دیماه سال 1387 20:50
به دنبال تحقیقات وسیع و گسترده ای که منو گیگیلی توی اینترنت انجام دادیم پی بردیم در روز میمون و مبارکی که منو گیگیل پا به عرصه وجود گذاشتیم و جهان و جهانیان رو غرق شادی کردیم اتفاقات عجیب و غریب و جالب و خوشکل و ملنگی روی کره زمین رخ داده است . یعنی این گیگیلی جان کاشف به عمل اومد که در زمان تولد من : ۱- بهترین آهنگ...
-
لولو خور خوره
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1387 10:28
خب من از کما برگشتم صادقانه بگم جای همتون خالی ! عالم برزخم عالمیه ها ! .... توی آموزشگاه زبان یه پیشیه ملوس و بی تربیتی هست که تا حالا دو سه بار منو غشونده بی شرف ! یه بار تازه رسیدم موسسه ماشینو پارک کردمو وسایلمو برداشتم بعد توی این فاصله هم پیشیه رفته بود زیر ماشینم همینکه پامو از ماشین گذاشتم بیرون یهو دیدم یه...
-
اصابت یک فروند ...
دوشنبه 27 آبانماه سال 1387 21:06
اصلا فکر نمیکردم کلاس زبان انقده وقتمو بگیره وقتی فکرشو میکنم فقط موقع غذا خوردن و دستشویی رفتنه که انگلیسی دست از سرم برمیداره ! اما نه گاهی توی دستشویی هم فکر میکنم که توی دیسکاشن جلسه بعد چه موضوعاتی رو پیش بکشم ..... میبینین تو رو خدا ؟ توی خوابم یا زیر برج ایفل واسادم یا کنار آبشار نیاگارا و مجسمه ابوالهول و دارم...
-
سِحر و جادو
جمعه 26 مهرماه سال 1387 14:00
چند روز پیش گذارم افتاد به محل کار آرش , کارش داشتم میخواستم واسه یه سری خرید از مغازه های دوستاش باهام بیاد تا از تخفیفات ویژه برخوردار بشم ... البته آرش میگفت اصولا دخترا که مشتری باشن , فروشنده های آقا بی برو برگرد بهشون تخفیف ویژه میدن اما به شرطی که خانومه مشتری محل بذاره و مثل تو بداخلاق نباشه ! منم گفتم خب تو...
-
قبرستون و ماجراهاش
جمعه 19 مهرماه سال 1387 13:32
دیروز پنج شنبه مامی ازم خواست ببرمش بهشت زهرا سر قبر ننه اش ... گفت ننه امو خواب دیدم میخوام برم براش فاتحه بخونم .. یه جعبه شیرینی هم گرفت تا همونجا براش خیرات کنه .. حالا از اونورش بابای بازیگوشم ماشینمو ورداشته بود واسه خودش رفته بود یللی تللی چمیدونم شایدم دختر بازی .. آخه ماشینه بابامو هم سعید ورداشته بود چون...
-
هر کی میگه ثروت بهتره دستاش بالا
جمعه 5 مهرماه سال 1387 22:40
میدونین چی شده ؟ ................... ................ یه بار مدیرمون یه آمار لازم داشت و باید خیلی سریع آماده میشد ازم خواست براش بنویسم منه خل و چل هم واسه اینکه تنبلیم میومد کل گزارش رو با اکسل براش طراحی کردم و سه سوت تحویلش دادم ... حالا از اون موقع به بعد جیگرم خون شده ! مخصوصا که این معاونمون ۲ رو بخواد با ۲ جمع...
-
استثمار تنها انگیزه است
دوشنبه 1 مهرماه سال 1387 23:21
یه چیزی خیلی برام جالبه ! البته بیشتر میتونم بگم حرصمو در میاره ! این آقایون چپ میرن راست میان میگن زن یعنی شیطون ، زن شیطونو درس میده یا چمیدونم اگه حوا ، آدم رو وسوسه نمیکرد جامون الان توی بهشت بود ..... یا میگن زنها واسه راحتیه ما مردا خلق شدن ! به زن مثل یه تیکه از ملکشون نگاه میکنن ..... دیگه این حرفها برام...
-
واسه تفکر کجا رو انتخاب میکنین ؟
جمعه 29 شهریورماه سال 1387 01:12
میگم چیزه ! یه سوال ! مممممممممم...... وقتی از یه چیزی ناراحتین و بغض گلوتونو گرفته و میخوایین گریه کنین ولی دوست ندارین کسی اشکهاتونو ببینه و حتی توی اتاق خودتون هم اون خلوتی که بهش احتیاج دارین وجود نداره و همینکه رفتین تو اتاقتون و خودتونو ولو کردین رو تخت تازه فکر کنین یه کاغذ به این گندگی زدین روی در اتاقتون که...
-
قسم حضرت عباس رو باور کنیم یا ... ؟!!!!
چهارشنبه 27 شهریورماه سال 1387 02:32
بعضی مواقع از شدت تعجب ، ممکنه یه عالمه شیوید اونم به صورت خوشه ای روی فرق سر آدم سبز بشه ! دیدی بعضی خونواده ها رو که تا حرف میزنی زرتی میرن رو موج اقتصاد و هی مینالن که فقط یه آب باریکه ای دارن واسه اموراتشون و صورتشونو سیلی بارون نه اصلا با اتو سرخ نگه میدارن و سال به سال مسافرت نمیرن و ... اصلا فِک کن تو داری راجع...
-
ستاره شناسی
شنبه 23 شهریورماه سال 1387 17:44
ویولت عزیز یه پستی رو نوشته بود راجع به ویژگی آقایون متولد ماههای مختلف ! وقتی منو گیگیلی مطالعه کردیم دیدیم یه حس عجیبی یعنی همون حسی که هی چپ و راست تکرار میکنه تو میتونی تو میتونی ، از درون جفتمونو نهیب میزنه ! دیدیم بد نیست ما هم تجربیاتمونو که البت کمم نیست در دسترس شما بینندگان محترم قرار دهیم ! همون خوانندگان...
-
فیزیک پیزیک
پنجشنبه 21 شهریورماه سال 1387 16:25
بذارین چیزی رو که آمارشو گرفتم به اطلاع شما هم برسونم برا من که خیلی عجیبه ! قبلا توی یه کتاب خونده بودم که عالم هستی از یه انفجار بزرگ به وجود اومده ! اونم انفجار یه ذره ! حالا دیروز کاشف به عمل اومدم که پلوفسولها یه دستگاهی ساختن به اسم ذره کوب بزرگ .. این دستگاه به ذره ها شتاب میده .. حالا دانشمندا توی یه چاهی به...
-
خانواده ! حمایتت میکنیم
دوشنبه 18 شهریورماه سال 1387 21:18
خب ! طبق آخرین آماری که گیگیلی از سایتهای خبری رصد کرده ، به سلامتی ماده ۲۳ و ۲۵ از لایحه حمایت از کانون گرم مامی پاپی ها حذف شد ! ماده ۲۳ همون بود که آقایون بتونن با کسب مجوز از دادگاه ، همسر دوم دائمی برگزینن ! شرطشم این بود که مرد متعهد بشه عدالت رو برقرار میکنه ! گیریم که متعهد شد ، زن دومی هم گرفت ، توی خرج و...
-
تقسیم کار
شنبه 16 شهریورماه سال 1387 21:49
خونواده ما اصولا همه کارها رو اشتراکی انجام میدن یعنی از وقتی هممون ، همه ۶ نفریمون با هم شیرخواره بودیم اینجوری بار اومدیم ! حسیه جانم ژنی .. یعنی اگه انقده بابام وقتی بعد از ظهرا از سر کار برمیگرده خونه ، بره بخوابه ! ها بوخودا .. مثلا توی همین ماه موبالک کارها رو تقسیم کردیم .. آماده کردن سحری با بابامه .. ظرفهای...
-
تهاجم فرهنگی
چهارشنبه 13 شهریورماه سال 1387 22:59
روزای عادی که منو شیوا و مامی سر کانالهای اینور آبی و اونور آبی با هم درگیریم و حسابی بکش بکشه به کنار ، این یه ماه رمضون که خان پاپی هم پا به عرصه سینما خونوادگیمون میذاره هم به کنار ! نیس تعداد سریالها زیاد میشه و پاپی به خاطر افطار زودتر میاد خونه ، بگو مگوهامون به اوج خودش میرسه ! بابا که فقط اخبار دوست داره و...
-
پست مرگبار
دوشنبه 11 شهریورماه سال 1387 21:22
این آقا کاوه فسقلی منو به یه بازی دعوت کرده ! بازیه خاطرات مرگبار ... والا یه آدمه شیطون و وروجکی مثل من که کلا سراسر زندگیش مرگباره حتی ممکنه لحظات مرگباری رو هم واسه دیگرون به وجود بیاره ! والا ! نشون به اون نشون که یه بار یه قاشقه پر فلفل سیاه عوض پودر لیمو عمانی به خورد سعید دادم یا یه بار آرش ازم خواست چایشو براش...
-
دکتر گیگیلی
شنبه 9 شهریورماه سال 1387 17:48
الان شدیدا احساس میکنم رو به موتم یعنی از یه ورم حس میکنم تیروئید دارم از یه ورم حس میکنم مرض قند دارم تازه دیشبم خواب دیدم یه غده تو شیکممه ایییییییییین هوا شایدم دو سه تا غده دیگه در چند جای دیگه بدنم .. بشکنه دست آدمای فضول که نمک نداره ! دیروز رفتم سراغ کتابهای پدرم می خواستم چیزای جدید کشف کنم آخه بابا همیشه...
-
سریال کمدی با بازیه یَک پیرزن خرففففف
چهارشنبه 6 شهریورماه سال 1387 19:12
یعنی آدم تا این حد میتونه ساده و ابله باشه ؟ البته چیز عجیبی هم نیست خیلی ها چوب بیسوادیشونو میخورن ! دیگه واسه حل شدن مشکلاتشون فقط به مدرک و دک و پز و پول و پَله آدمایی که به ظاهر حلال مشکلاتن نگاه میکنن ! اینجور آدما حقشونه که هر بلایی سر خودشونو زندگیشون بیاد .. یکی دو شب پیش داشتم کانال « امید ایران» رو از...
-
به چی پز میدم ؟
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1387 00:23
نگین جون زحمت کشیده منو به بازیه دک و پز دعوت کرده ! من که نباید پز بدم آخه ! اونی که با یکی مثل من در ارتباطه باید پز بده ! جون تو ! خب بازی از این قراره که باید بگی به چی پز میدی ؟ نکته هایی رو که میبینی ارزش پز دادن داره باید بگی ! یعنی در واقع از افتخاراتت بگی ! خب من که اصلا به دنیا اومدم کلی افتخار نصیب مامی...
-
رو رو برم
سهشنبه 29 مردادماه سال 1387 00:25
یه چیزیو متوجه شدین ؟ توی جکها بیشتر پیرزنها رو مسخره میکنن که آرزوی شوهر جوون و ۲۰ ساله دارن ! ولی وقتی واقعیت رو میبینی ، بیشتر پیرمردا هستن که همه فامیلو بسیج میکنن تا یه زن جوون براشون پیدا کنن ! توی همسایگیمون پیرمردی بود که ۸۰ یا شایدم ۹۰ سال داشت اونوخ به بچه هاش سپرده بود براش یه دختر ۱۸ ساله کمرباریک لب قلوه...
-
سر دو راهی میشینم
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1387 00:02
بشششششششکنه این دست که نمک نداره خاک تو سرش ! دیروز از عصر تا شب مشغول درست کردنه سالاد بودم واسه شام !!!! چیه ؟ مدت زمانه کمی صرف کردم ؟ خب معلومه من خیلی زرنگم توی کدبانوگری به جان خودم تازه مامانم همیشه تعریفم میکنه میگه کجا ببریمت واسه سوغاتی ؟!! نه ببینین ! چاقوش خیلی تیز بود دوبار دستامو بریدم از ده تا انگشتی که...
-
حرفای مردونه :دی
شنبه 19 مردادماه سال 1387 22:19
خب . و اما موضوعه مورد بحث امروز ما : هیچ دقت کردین وقتی مردا دور هم جمع میشن صحبتاشون معمولا سر چیه ؟ هیچی .. ممممم خب منظورم اینه که سر همه چی ! هر کدومشون فکر میکنه یه پا پولوفسوله و صاحب نظر .. یعنی اگه چششون به یه مورچه هم بیافته ، اووووووووووو انقده تز میدن و فرضیه صادر میکنن ، آخرشم اونی که شاه مخشونه ، میگه...
-
تصادف
سهشنبه 15 مردادماه سال 1387 00:25
در خورد به زانوم ! لعنت به من که همه کارام با دویدنه .. یعنی من یا نشستم یا دارم میدو اَم ! تو خوابم همش در حال دویدنم و اکثر اوقات یا من دنبال یکی میذارم یا یکی دنبال من میذاره .. اِوا خوب شد گفتما ! پس بگو چرا بعضی شبا از تخت میافتم ! توی شرکتم این اتاق تا اون اتاقو البته که روم نمیشه بدو اَم ، اما راه رافتنم متمایل...
-
خدایا شکرت
دوشنبه 7 مردادماه سال 1387 22:20
وای خدایا ! نمیدونم چی بهتون بگم فقط اینکه قلب مثل آیینه اتون ، روسفیدیتون پیش خدا ، منه روسیاهو از غصه نجات داد .. هر چی بود به خیر گذشت و الان دارم نفس راحت میکشم ... دست همه اتونو میبوسم اینو بدونین که همیشه دعاتون میکنم .. فداتون بشم ( من نه ها ! گیگیلی ! بابا حالا قهر نکنین گیگیلی همون خودمم دیگه ) سعی میکنم امشب...
-
التماس دعا
دوشنبه 31 تیرماه سال 1387 20:55
ممکنه یه مدتی نتونم بیام نت ! حالم اصلا خوب نیست ... اصلا ... مشکلی واسه یکی از اعضای خونواده ام پیش اومده .. حال و حوصله هیچ چیز و هیچ کسی رو ندارم ... محتاجم به دعای همه اتون ... تا بعد
-
اِنده شیطنت
شنبه 29 تیرماه سال 1387 21:46
میدونین یکی از سرگرمی های من چی بوده ؟ که البته اگه الانم شرایطش پیش بیاد بازم یکی از سرگرمیهام خواهد بود ؟ استراق سمع .. کوچیک که بودم تا تلفن زنگ میخورد میدویدم گوشی رو ورمیداشتم تا اونور خطی رو شناسایی کنم .. اگه دوست ماندانا و سعید بودن که میدونستم موضوع بحثشون چیه دست به اون کار زشت اما لذتبخش نمیزدم ! ولی اگه...
-
خدایا ! هم اکنون مارا بکش
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1387 00:06
شومصد ساله که یکی دو تا از پریز برقهای خونه خرابه تا میایم دو شاخ بهش وصل کنیم وییییییییژژژژ جرقه میزنه هر روز خدا هم یا منو برق میگیره یا شیوا رو ! دیگه قیافه هامون شده شکل جرقه ، هر دومون تیک گرفتیم ! من میگم چرا گاهی شبا ییهو از خواب میپرم نگو اثر همون ولتاژای برقه ! به جان خودم شدیم مثل همون اتوها که باهاش مریضا...
-
تجارت خرکی
شنبه 22 تیرماه سال 1387 21:32
امروز یکی از آقایونه همکار رفت بنگاه واسه یه معامله ، قرار بود یه زمینی رو بفروشه خب ؟ این معامله رو هم یکی از آشناهاش یه ذغه بالا یه ذغه پایین جوش بده بغه ، جوش داد ! بابا چرا گیج میزنی ؟! اون ضرب المثل شیرین فارسی رو به لهجه فرانسوی براتون نوشتم .. داشتم میگفتم حالا این آشنای بی چشم و رو که نه دلاله نه بنگاه داره ،...
-
حالم از بعضی مهمونیا بهم میخوره
شنبه 15 تیرماه سال 1387 22:25
بعضی آدما خیلی خُلن ! هووووووو دیروز خونه یکی از فامیل بودیم محض اطلاعتون بگم که جمع شدیدا زنونه بود ... دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان .... یعنی به جان خودم من فقط داشتم از خودم پذیرایی میکردمو به حرفای اینو اون گوش میدادم و عکس العملا رو میدیدم ... هر چی من شیرینی ها و آجیلا و میوه ها و شکولاتا رو تحویل گرفته بودم ،...